دنیای بیکتاب
دنیای بی کتاب را چطور تصور می کنید؟
نظر تنی چند از نویسندگان و مترجمان و شاعران کودک و نوجوان در پاسخ به این سوال:
طاهره ایبد:
دنیای بیکتاب دنیای کلمات بیمفهوم است. دنیای کلمات تکبعدی و سطحی. کتاب به ما عمق میدهد. از آن عمق به خیال و تخیل میرسیم و از طرف دیگر خیالانگیزیاش باعث میشود زندگیمان عمق پیدا کند.
هدی حدادی:
الان فکر میکنم که خیلی فرق نمیکند مردم ما عملا کتاب نمیخوانند، دنیای امروز ما محصول دنیای بدون کتاب است.
مهدی رجبی:
جهانی که درونش داستان نباشد، ترسناک میشود، اینکه وارد جهان خیال بشویم، ما را به آدمهای بهتری تبدیل میکند، کتاب همانقدر واجب است که نان و آب، داستان به زندگی ما گره خورده است و کشورهایی که ادبیات داستانیشان عقب باشد، از جهات دیگر هم عقب می مانند.
شقایق قندهاری:
از هشت نه سالگی، کتاب بخش مهمی از زندگیام بوده و نمیتوانم دنیای بدون آن را تصور کنم. دنیای بیکتاب، سطحی و بی اندیشه است. اندیشه لازمه زندگی ماست و زندگی، بی اندیشه فلج میشود.
جعفر ابراهیمی:
دنیای بی کتاب، غیر قابل تصور است. تا حالا به آن فکر نکردهام. از بچگی با کتاب بزرگ شدهام. کتاب رفیق کنج تنهایی انسان است. در کتابخانهی شخصیام احساس میکنم همهی شخصیتهای کتابها کنارم حضور دارند و هجوم این موجودات زنده و هوشمند لذتی وصف نشدنی به من میدهد، کتاب برایم مثل هواست، دنیای بدون کتاب، نیستی و مرگ است.
حیمدرضا شاهآبادی:
قطعا دنیای بی کتاب دنیای خوبی نیست، خیلی چیزها کم دارد، خسته کننده خواهد بود و جذابیت کمتری خواهد داشت.
شهرام شفیعی:
پرسشها کتابها را به وجود میآورند، کنجکاویهای خوانندگان، کتابها را به وجود میآورند. دنیای بی کتاب یعنی دنیایی که آدمهایش نمیخواهند بیشتر بدانند یا بهتر حس کنند که جای ترسناکی است.
آتوسا صالحی:
تصورش خیلی مشکل است، آدمها به کتاب احتیاج دارند، دنیای بدون کتاب، دنیای تلخی است. با دوستان کمتر، پرواز خیال کم میشود و ابعادی از زندگی محدود.
فرزاد فرید:
دنیای بی کتاب همان چیزی است که الان در ایران داریم. خیلی چیزها جایگزین کتاب شده است. کسی که لذت کتاب خواندن را حس نکرده باشد، احساس خاصی هم ندارد، کسی که لذتش را حس کرده باشد، آن را با حس دیگری عوض نمیکند.